سوار شدن در یک واحه شهری
در این شهر شلوغ و سر و صدا، یک مکان آرام وجود دارد، که در قلب شهر واقع شده است، اما به نظر می رسد از جهان جدا شده است،این چیزیه که شهروندها بهش میگن " واحیه شهری " - سنترال پارکنه تنها درختان سرسبز، دریاچه های شفاف و جاده های دوچرخه سواری پیچ و تاب دارد، بلکه افراد بی شماری را که عاشق زندگی هستند برای لذت بردن از لحظه ای از آرامش و زیبایی جذب می کند.يه دختر خاص هست که اسمش شياوائه، که رابطه ای جدایی ناپذیر با شهر دارد، و همه چیز با یک دوچرخه تفریحی شهری سبک عقب شروع شد.
شياوايا يه کارگر مستقل با ساعات کاري انعطاف پذير است که وقت بيشتري براي کاوش در هر گوشه ي شهر به او ميدهاو در مقابل یک فروشگاه دوچرخه های قدیمی متوقف شد و توسط یک دوچرخه قدیمی در پنجره جذب شددوچرخه با بدنه آبی آبی با سبد رتان و لاستیک های گسترده بود و هر جزئیات ترکیبی از کلاسیک و مدرن را نشان می داد.شياوايا تصميم گرفت که اون رو به خونه ببره، و از آن زمان به بعد، زندگی او رنگ اضافی داشت.
هر صبح آخر هفته، وقتی اولین اشعه های نور خورشید به ابرها نفوذ می کردند و هر گوشه ای از شهر را پر می کردند، شیاوا به دوچرخه مورد علاقه اش می رفت و مسیر آشنا را دنبال می کرد،در ميان خيابون هاي شهر حرکت مي کنممقصدش همیشه پارک مرکزی پر جنب و جوش بود. در طول راه، او از محله های قدیمی تاریخی عبور می کرد، جایی که دیوارهای لکه دار و مسیرهای سنگی به نظر می رسید داستان های گذشته را می گفتند.و از ناحیه تجاری شلوغ عبور می کرد، جایی که صدای گاهی از گام های شلوغ در میان آسمان خراش ها حس حیات و اشتیاق شهر را به وجود می آورد.
پس از رسیدن به پارک، شیائویا دوست دارد گوشه ای آرام پیدا کند، دوچرخه اش را به آرامی به درخت بزرگی تکیه کند، و سپس کتاب هایی را که با خودش حمل می کند باز کند تا از یک دوره از زمان خواندن خود لذت ببرد.بعضی وقتا، حتي قلمرو و تخته نقاشيش رو هم با خودش مياره تا زيبايي رو که جلوشه ثبت کنه، چه قطره هاي شبنم در نور صبح و چه شاخه ها در بادکه همشون منبع الهامش اونن.
با گذشت زمان، شیائویا متوجه شد که دوچرخه سواری فقط یک روش سفر نیست، بلکه به یک روش زندگی تبدیل شده است. این به شیائویا این فرصت را می دهد تا دمای شهر را به نزدیکترین شکل به طبیعت احساس کند.هر وقت که حالش بد بود يا مشکل داشتبه آرامی، شیائویا شروع به تلاش برای سازماندهی فعالیت های کوچک دوچرخه سواری کرد،دعوت کردن دوستان همفکر به هم ملحق شدن برای به اشتراک گذاشتن این شادی ساده و خالص.
از طریق دوچرخه سواری، شیاوا بسیاری از دوستان جدید را از صنایع مختلف با داستان های شگفت انگیز خود پیدا کرده است.آنها به خاطر عشقشان به دوچرخه سواری با هم ملاقات می کنند و بحث می کنند که چگونه می توان شهر را برای زندگی آسان تر کرد، چگونه از محیط زیست محافظت کنیم و آلودگی را کاهش دهیم. شیاوا همچنین از نفوذ خود برای راه اندازی مجموعه ای از ابتکارات در رسانه های اجتماعی در مورد سفر سازگار با محیط زیست استفاده کرد.تشویق افراد بیشتر برای پیوستن به صفوف زندگی کم کربن.
امروزه هر وقت کسی از شیائویا می پرسد که شادترین لحظه اش چیست، همیشه لبخند می زند و پاسخ می دهد،وقتی که با دوچرخه ی قدیمی ام در اولین اشعه های خورشید صبح از طریق خیابان های آرام به سمت پارک مرکزی پر جنب و جوش می رومبراي اون زندگي ساده اما زيبا و پر از امكانات بي پايان است
داستان شیائویا مثل یک شعر ملایم درباره ی اینکه چگونه یک دختر راهی جدید برای ارتباط با جهان از طریق یک دوچرخه ساده پیدا کرد، و یادآوری این است که در زندگی پر سرعت ما،خوبه که يه بار ديگه آروم باشيم و به هر زيبايي که اطرافمون هست توجه کنيم.
تماس با شخص: Ms. Faye
تلفن: 15930977650